به گزارش روابط عمومی جمعیت ندای صلح، نهمین نشست شنبه‌های صلح‌پژوهی با موضوع «نقش مولفه‌های فرهنگی و اجتماعی بر صلح پایدار افغانستان» در روز شنبه، ۶ شهریور ساعت ۱۶ و با سخنرانی دکتر حسین حجت‌پناه، دبیر گروه جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی به صورت مجازی از پیج اینستاگرام جمعیت ندای صلح به آدرس @cfpp.ir برگزار شد. وی […]

به گزارش روابط عمومی جمعیت ندای صلح، نهمین نشست شنبه‌های صلح‌پژوهی با موضوع «نقش مولفه‌های فرهنگی و اجتماعی بر صلح پایدار افغانستان» در روز شنبه، ۶ شهریور ساعت ۱۶ و با سخنرانی دکتر حسین حجت‌پناه، دبیر گروه جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی به صورت مجازی از پیج اینستاگرام جمعیت ندای صلح به آدرس @cfpp.ir برگزار شد.

وی با بیان اینکه مرور تاریخ معاصر افغانستان گواه این است که این کشور در نیم قرن اخیر صلح پایداری نداشته است گفت دلیل عدم صلح پایدار افغانستان را باید به صورت تاریخی و با توجه به زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی و شرایط جغرافیایی صورت‌بندی نمود.

وی با بیان اینکه در قرن‌های سوم تا ششم هجری شمسی معادل نهم تا دوازدهم میلادی مهمترین آثار فکری و فرهنگی در ایران و به خصوص در ناحیه خراسان بزرگ رخ می‌دهد گفت افغانستان امروز بخشی از خراسان بزرگ آن زمان است که بزرگانی مانند خواجه عبدالله انصاری، سنایی و دیگران از همین حوزه بوده‌اند و اینکه چگونه می‌شود افغانستانی که زمان پیشگام فکری جهان بود امروز از یک صلح پایدار بی‌بهره است؟

وی با بیان اینکه دولت صفویه اولین دولت فراگیر ایرانی بعد از حمله اعراب به ایران است و شاه اسماعیل با تاسیس این حکومت تکثر و تنوع قومی را به رسمیت نمی‌شناسد گفت نحوه حکومتداری و برخورد صفویان با افاغنه زمینه‌های اعتراض آنان را به حکومت مرکزی فراهم می‌آورد، اعتراضی که در نهایت در زمان شاه سلطان حسین منجر به سقوط اصفهان شد و این اعتراض زمینه جدایی هرات از ایران در زمان قاجاریه را فراهم آورد و جدایی افغانستان از ایران باعث شد که افغانستان از نظر فکری نیز به سوی حوزه فرهنگی هند بیش از گذشته متمایل شود.

وی با بیان اینکه حوزه فرهنگی ایران گرچه در قرن نوزدهم از قافله تفکر معاصر عقب مانده بود، اما مبنای تفکر در این حوزه به نسبت دیگر حوزه‌های جهان اسلام با عقل‌گرایی بیشتر مانوس است گفت بعد از تکفیر ابن سینا توسط غزالی، فلسفه در شرق جهان اسلام فقط در ایران امتداد یافت و این ویژگی تفکر ایرانی است که متفکر بزرگی هم چون اقبال لاهوری را مجذوب خود می‌کند.

وی با بیان اینکه در قرن نوزدهم که هم زمان است با اوج دوران استعمار توسط کمپانی هند شرقی و انگلستان، افغانستان بعد از جدایی از ایران تحت تاثیر حوزه فرهنگی هندوستان قرار می‌گیرد و کلام اشعری که بیشترین نفوذ را در مسلمانان شبه قاره هند دارد و همچنین جریان‌های تصوف این منطقه که به شدت تحت تاثیر رهبانیت هندی هستند گفت در صد و پنجاه سال اخیر نفوذ جریان‌های مختلف تصوف در افغانستان بیانگر تاثیر این طرز تفکر بر شرایط این کشور است و با گسترش جریان‌های تصوف اشعری- هندی در افغانستان، عقلانیت در این کشور با شرایط بحرانی مواجه شد.

وی با بیان اینکه از سوی دیگر نهاد اقتصاد در افغانستان سنتی و مبتنی بر دامداری یا کشت تریاک می‌باشد و از نظر جغرافیایی افغانستان نیز به آب‌های آزاد راهی ندارد و در جهان معاصر کشورهای که به آب‌های آزاد راه ندارند با بحران شدید اقتصادی مواجه می‌گردند گفت نهاد اقتصاد در افغانستان قدرت برقراری پیوند بین گروه‌های مختلف قومی را ندارد و اقتصاد ملی که منافع گروه‌های مختلف را تامین کند به وجود نمی‌آید. در شرایط فقدان عقلانیت و ضعف نهاد اقتصاد، امر ملی در افغانستان شکل نگرفته است. به همین دلیل است که افغانستان فی‌الواقع ارتش ملی ندارد و همچنین دولت یا حکومت ملی که نماینده طیف‌های مختلف مردم افغانستان باشد تشکیل نمی‌گردد.

وی در پایان با بیان ابنکه بحران عدم صلح پایدار در افغانستان بسیار جدی‌تر از موضوع طالبان است و زمینه‌های فکری و فرهنگی و تاریخی و جغرافیایی متعدد دارد گفت تا زمانی که دلایل عدم صلح پایدار برطرف نشود انتظار صلح پایدار در افغانستان رویایی بیش نیست، رویایی که برای تحقق آن مسافتی طولانی باید طی گردد.